تجربه

متن مرتبط با «سالگی» در سایت تجربه نوشته شده است

سی سالگی

  • الان داشتم تاریخ پست قبلیمو نگاه می کردم دیدم دقیقا پارسال همین حوالی بوده ناراحتم که اینجا یه سال یه بار دارم مینوسیم یه روزگاری اینجا هفته ای دوبار شایدم بیشتر به روز می شد دلیل ننوشتنم وقت نداشتن نیست اینه که قبلنا فکر میکردم اینجا نوشتن کاری پیش میبره لابد اما الان که بزرگ شدم مثلا میدونم اینجا بنویسم ننویسم توفیری نداره . جونم براتون بگه که خانوم نویسنده که الان داره براتون از آشپزخونه ی خونه اش مینوسه اولین روزای سی سالگیش داره تجربه میکنه . امروز اولین روز سی سالگیه که کسلم و سرزنده نیستم . کل این دوازده روز انگار بسته بودنم به موتور جت انقدر هایپر و شارپ بودم که به بحران سی سالگی میخندیدم اما الان همینطور که روبروی گاز پشت میز آشپزخونه نشستم آبگوشت ظهر جمعه داره قل قل میکنه و عن قریبه که آماده شه و موهام که از دیشب که از حموم اومدم شونه نشده گوجه شده پشت سرم خیلی بی حال و عین مرغ سرکنده حس میکنم باید پاشم یه کاری کنم اما میبینم نه کاری به ذهنم میرسه نه انگیزه و انرژی ای دارم . 29 سالگی برام خوب گذشت ، دو تا از هدفای بزرگم محقق کردم و از این بابت خیلی خوشحالم . راستش موفقیت زیر زبونم مزه کرده اصلا فکر میکنم یکی از رمزای موفقیت اینه که به برنده شدن ، بردن ، اول شدن و کامروا گشتن عادت کنیم. اینطوری واقعا خیلی تاثیر داره به عبارت دیگر خودمونو مستحق خفن ترین چیزا ببینیم و بریم جلو با تلاش زیااااااد . بدون فاکتور تلاش فرضیهبالا هیچ در هیچ است . دیگه جونم براتون بگه که زندگی مشترکم مرداد ماه میره تو سه سال خوبه قشنگه شیرینه ولی گاهی سخت و یکنواخت , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها